story

 می بخشم کسانی را که هرچه خواستند بامن ، 

بادلم و با احساسم کردند  

و مرا در دور دست خودم تنها گذاشتند  

اما از آنها سپاسگذارم که یادم دادند: 

چطور زندگی کردن را  

حتی اگر بهترین ها را از دست بدهم  

این زندگیست که بهترینهای دیگر را برایم میسازد  

یادم دادند: 

آنرا یخواهم که به التمـــاس آلوده نباشد ... 

حتی زندگی  

پروردگـــارا  

به من بیاموز در طول عمرم 

آهی نکشم برای کسانیکه دلـــم را شکستند

نوشته شده در چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:,ساعت 21:5 توسط G.Mina| |

 آن قدر مرا سرد کرد …

از خودش ..

از عشقش ..

که حالا به جای دل بستن یخ بستم …

حالا به سمت احساسم نیا که لیز میخوری !!

نوشته شده در سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:,ساعت 13:4 توسط G.Mina| |

 گاهی حــــرف ها وزن ندارد …

ریتم ندارد ....

آهنگ ندارد …

اما خوب گوش کن …

درد دارند …

 

یــــــــک روز

به خودت می آیـــــی

آن روز می فهمـــــی خــــــودت را

به پـــــای کســـی کـــــه هیـــــچ وقــــت

پیـــــشت نبـــــــوده  پیـــــر کــــردی …

 

وقتی کسی نیست

که به دادت برسه

داد نزن

شاید از سکوتت بفهمند

که چقدر درد و غم تو وجودته !!!


نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,ساعت 12:53 توسط G.Mina| |

 زیاد خوب نباش …

زیاد دم دست هم نباش ...

زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی …

آدم ها این روزها عجیب به خوبی ،

به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند …

زیاد که باشی ، زیادی می شوی …

برآنچه گذشت

آنچه شکست

آنچه نشد

آنچه ریخت

حسرت نخور

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد…

نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,ساعت 12:51 توسط G.Mina| |

 بچـــه کـــه بـــاشی

از “نقـــاشی”هـــایتـــ هـــم

مــی‌ تــواننــد بـــه روحیـــاتــ و درونیـــاتتــ پی ببــرنـــد ،

بـــزرگ کـــه مــی‌ شـــوی

از حــرفهـــایتـــ هـــم نمــی‌ فهمنـــد

تـــوی دلتــ چـــه خبـــر استــ !

آدم های این سرزمین سردند

نگاه هایشان..

حرفهایشان..

همه بوی سردی میدهد.

عشق دراین سرزمین بی معناست

فقط محبتشان این است که برای

زخمهایت نمکدان می آورند همین..


نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,ساعت 12:50 توسط G.Mina| |

 بـــــــــــــــــــــــــاز هم 

من و من و من و تنهایی همیشگی و بغض همیشگی 

درد همیشگ---------------------------------

این جا

آنقدر شاعرانه دروغ می گویند

و آنقدر در دروغ هایشان شاعر می شوند

که نمیدانم

در این سرزمین

با اینهمه فریب

چگونه ست که دلم هنوز

خواب باران را دوست دارد!

بعضی ها خود را یکرنگ می پنـــدارند

آری به راسـتی یک رنــگنــد 

اما سپـــیــــد را کافیست یکـــبار با

منــشـــور گـــذر زمـان دیــدشــان

تا فهــمیــد کــه همه رنـــگهـای عــالم رابلـــدنــد !ی حس همیشگی چهره ی همیشگی 

نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,ساعت 12:45 توسط G.Mina| |

 کاش یکی پیدا میشد

که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون

به جای اینکه بپرسه

“چته ؟ چی شده ؟”

بغلت کنه و بگه “گریه کن” …

 

نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,ساعت 12:11 توسط G.Mina| |


Power By: LoxBlog.Com